عشق بین 16تا18 سالگی

ممکنه خنده دار باشه

ولی وقتی سنت بره بالاتر

میفهمی که هیچ عشقی

مثل عشق اونموقع نبوده

کلا عشق اول خیلی متفاوته

چون عشقه بی دلیلیه:)

حالَم مثلِ دَلقَکی است

که چِشمَش به عِشقِش اُفتاد

که با مَعشوقَش به او میخَندیدند:)

نبودنِ کسی، رفتنِ کسی

مانند قطع شدنِ دست است.

مشکل نداشتنِ دست نیست

مشکل یادآوری روزهایی ست که دست داشته ای،

مشکل این است که اکنون به کمترین نشانی از آن راضی هستی.

دلت میخواهد دستت بخارد

با آن یکی دستت بخارانیش

همین خود، دلیلِ زندگی ست.

مشکل، نداشتنِ دست نیست

نداشتنِ دلیل است ...

رو زمینی زندگی میکنیم که 

خودش و جو گرفته ؛

دیگه از آدماش چه انتظاری داری …

چهارده سالم که بود، دنیا شکلی دیگر بود

پرنده ها آوازی دیگر میخواندند

گل ها بوی دیگری داشتند

آدم ها جور دیگری بودند

جور وا جور و رنگارنگ میدیدم در دنیایم که یک رنگ بود

حالا در دنیایی پر از آدم های هفت رنگ؛

چقدر خاکستریست همه چیز!

یه چیزایی تو زندگی

دیگه مثل قبل نمیشه،

مث اولین باری که دلت رو

به غرورت ترجیح دادی

و هردوش شکست

گاهی وقت ها

نوشیدن یه فنجون قهوه

با کسی که دوسش داری

از هزارتا قرص آرام بخش

بهتر عمل می کنه

ما ک عشقیـ نداریمـ چیکار کنیمـ

قرار نبود چشمای من خیس بشه

قرار نبود هر چی قرار نیست بشه

قرار نبود دیدنت آرزوم شه

قرار نبود که اینجوری تموم شه

هر چی نگات میکنم

خسته نمیشم

چی میگذره تو قلبم

متوجه نمیشم

از کجا اومدی

تویع زندگیم تو چی میدونی

در بارم منو یه قلب خسته که

داءما شکسته پس با من

بمون و حتی اون نگات نکن از چشمام ....

بقیشو بعدا مینویسم با عشق زندگیتون

خوش باشین

زود اعتماد نکن..

هرکی دستتو گرفت لزوما دوستت نیست

شاید تو حرکت بعد..

پاشو گذاشت رو شونتو رفت بالا.